انحراف آقای میم و وظیفه مردم

جداي اين بحث كه آيا مشايي آن چیزی كه مي گويند هست يا نيست، كه گفتم نياز به برهان و دليل دارد و حرف زدن هم حجت شرعي مي خواهد و ..... موضوع اختلاف افتادن بين خودي ها خودش معضل خيلي بزرگي است. نكنيد اين كار را آقاجان. نكنيد....اينها با مقاصدی  كه آقا گفت نمي خواند.

 با وحدت و خلوص نمي خواند. با آرامش نمي خواند. آقا چندتا كد بايد بدهد؟ والله با عقل سياسي هم نمي خواند. اينها كه مي گويند جريان انحرافي. جريان انحرافي. ان هم چه انحرافي! هم اقتصادي هم اعتقادي هم جن گيري هم چه هم چه .... اينها متوجه اند كه چيزي از دولت باقي نمي گذارند؟ اين چه رييس جمهوري است كه منصوبينش تراز اولش همه مفسد و منحرف هستند؟

!رمال بودن را چه كسي ابتدا به دولت نسبت داد؟ آقا چه موضعي گرفت ؟فساد اقتصادي را چه كسي عليه اين دولت مطرح كرد؟ آقا چه موضعي گرفت؟آقا در مورد ايراني گري به جامعه چه گفت؟در مورد تابع بودن رييس جمهور چه گفت؟صحبت هاي صريح مقام معظم رهبري در مورد مشايي را چه كنيم؟ اين سپاه و بيتي و علما و بزرگان كه مي گويند مشايي جاسوس است و فراماسونر است حتي اگر خودش نداند!!! بيانات آقا را چه مي كنند؟

 مگر مشايي يك شبه اين طوري شد؟مگر احمدي نژاد يك شبه با اين آقا آشنا شد كه سحر شده باشد؟ مال بيش از بيست سال است آقا. ....زبان در نيام مي كشيم كه اين قصه سر دراز دارد من در اين جريانات  مشايي به جمع بندي نرسيدم. اما چند نكته هست كه در مورد آن ها به قطع رسيده ام: مشايي فتنه اي است كه به جان ما حزب اللهي ها افتاده و ما را به جان همديگر انداخته است.

هيچ كس را نديدم در اين جريان تابع كامل ولي فقيه باشد. همه صرفا ادعا هستيم.- قطعا ضد انقلاب از دامن زدن به اين بحث ها حال مي كند- قطعا جريانات بيماري عليه اطرافيان رييس جمهور بويژه مشايي كار فجيع رسانه اي مي كنند. و تخريب و حرف هاي ناحق مي زنند....اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا

 ضمن تأکید بر انحراف فکری و عملی آقای میم که آشکار است از بسیاری بداخلاقی هایی که در این چند وقت نسبت به رئیس جمهور شد و شایعات را دامن می زد، دلگیر شدیم. هرچند حضرتشان باید متوجه باشند وقتی ولی فقیه به ایشان بعد از ده روز خانه نشینی متذکر شوند که برخی ها کاری نکنند که دشمنان خوشحال و دوستان دلگیر شوند باید فکر این بداخلاقی ها که برآمده از حساسیت های ولایتمداری ولایت دوستان است، باشند.آقای میم به مباحث زیر عقیده دارند:

1)  دوستی ما با مردم اسرائیل که بنوعی مظلوم سیاست های رژیم اشغال گر قدس هستند.

2)  عدم مدیریت مناسب انبیاء الهی در دستیابی به عدالت اجتماعی و سیاسی، و تلاش آقای احمدی نژاد در اجرای عدالت سیاسی و اجتماعی

3) موسیقی ما را به خدا می رساند و برخی ها خبر ندارند که موسیقی را حرام می دانند.

4)وابستگی مکتب اسلام به مکتب ایران و تداوم دین حق در مکتب ایرانیعمل ایشان در راستای همین عقاید

1) برپایی جشن های پرخرج در ایام نوروز و تاکید بر مکتب ایرانی

2) تقدیر بیش از اندازه از دوره هخامنشی، داریوش و کوروش

3) هدیه های ریالی و حمایت های گوناگون از بازیگران و هنرمندانی که به طور آشکار مقید به ارزش های اسلامی نیستند

4)  سفرهای متعدد به اروپا و آمریکا و دیدار با برخی مقامات و شخصیت ها

5)  برپایی موسیقی های زنده در همایش های مختلف دولتی که حقیقتا مصداق ترویج موسیقی است

6) تغییر خیلی سریع هر وزیر و مسئولی که با ایشان مخالفتی داشته باشد

7) راه اندازی سایت های خبری و مطبوعات  و روزنامه در راستای ترویج عقاید فرد کوچک دولت از انحراف حضرت ایشان بگذریم که حقیقتا بین الغی است اما این حرف ها هم خالی از عیب نیست و باید از اینگونه اظهار نظرها دوری کرد:

1)     فرد کوچک فراماسونر است

2)     احمدی نژاد بوسیله فرد کوچک سحر شده است

3)     فرد کوچک و احمدی نژاد ضد ولایت فقیه اند

4)     نمی تونم اشاره کنمخوب حالا وظیفه ما چیست که جمع کنیم بین اینکه حضرت آقا فرمودند مراقب باشید مسائل فرعی را اصلی نکنید و هم بر ما امر به معروف و نهی از منکر واجب است.

1)     توجه به همین افکار منحرف کنیم و این بحث ها را در جهت بصیرت ملت پاسخ دهیم، مثلا تبیین کنیم چقدر اسلام عزیز و مسلمانان از ملی گرایی ها ضربه دیده اند و اندیشه های حضرت امام را در این باب ترویج کنیم

2)     به عمل فرد کوچک نگاه کنیم و همان عمل را مورد حمله قرار دهیم، مثلا اگر این آقا دنبال تحویل گرفتن هنرمندان غرب زده هست با ترسیم این عمل در دولت دوم خردادی ها و وزیر فرهنگشان نهایت این کار را تذکر دهیم

3)     وقتی برای بحث با دوستان حزب اللهی خود قرار دهیم که در انحراف این فرد قدری مشکوک اند

4) این را بدانیم که حضرت آقا به همین دولت فرمود فرهنگ در سیاست های شما مظلوم است و سه سال بعد فرمود به فرهنگ فقط بصورت بودجه و اعتبار نگاه نکنید که اگر کیفیتی نباشد نتیجه بالعکس می دهد. پس به امر فرهنگ و سیاست های فرهنگی این دولت نهایت حساسیت را نشان دهیم.

شیعه ات تنها نیست چون تو را دارد

سلام اقا شرمنده درد دلم بوی خون می دهد . انقدرکه  خون دل خورده ام ببخش اگر رنگم به سرخی می زند . کلامم هم قرمز قرمز است .

اقا کجایید شما. قلبم گرفته از این همه دوری. راست می گفت مجنون دوری لیلی یکی و زخم زبان عامیان چیز دیگری.  در پایتخت کشورت نمی شود قدم زد  چه برسد در کوچه پس کوچه های خلوتش که  به خواهی براندازی کنی . با اسم تو دشمنانت چه کار هایی که نکرده اند و دشمنانت بی نام تو اتیشی نیست که نسوزانده باشند .

 خلاصه که ذغال کف دست مومنانت سوراخی به اندازه هزاران مرگ و تلخی جان دادن  درست کرده .  از حجاب و عفاف و حلال و حرام بگذریم  تمسخر اهل بیت شده است لقلقه ی زبان از خدا بی خبر ها دل شیعانت را خون کرده اند اقا . عده ای که سوختن شیعه ی تو را می بینند با تلخی لبخند گوشه لبشان می گویند منتظر که هستید ؟ افسانه  ظهور داستان بلندی است به اندازه کوه طور گوساله پرستان بسیار شده اند اقا قلب ها از سنگ سنگ تر شده ایمان به سگ است و پول. مومنینت در شهر منفور شده اند .

 پارک و تفریح و هزاران چیز دیگر به جای خوشی ناخوشی است برهنگی به قدری ارزش شده که  محجبه ای را می بیند گویی ضد ارزش و ضد بشر را می بینند . اقا خسته شده ام از این همه دوری و نبودن شما . رهبرمان تنهاست دلم خون است از تنهایی او این روز ها هر کسی به فکر جیب خویش. رهبرمان تنها تر از هر زمان است . مهدی فاطمه بیا که عمر و ابوبکر و شمر و یزید چند ده برابر روز واقعه ی حسین اند تهران شده کوفه شهری با هزار  پوسته . شهری از نفاق و دورویی . دین و دیندایر شده است لکه ننگ تمسخر خیلی ها مهدی بیا که شهر در دست عمر هاست و علی در خانه تنها .

مهدی فاطمه به حق بغض  های در گلو خفته شیعیانت بیا که در نبودت همچون یتمیان مدینه چشم انتظار تو نشسته ایم .

نامه ام به شما پایان ندارد حرفم به اندازه دریاست برای دل دریایی شما اقا بیا که خیلی کار داری برای برپایی دین جدت . . .

الهم عجل الویک الفرج

 

 

 

مشایی ، زگیل عفونی شود باید او را کند

شوخی شوخی جدی شد . این اقایی که روزی با یک ناهنجاری کوچک یعنی نشستن در مجلس رقص حاشیه سازی اش را شروع کرده بود امروز شده است بزرگترین مشکل کشور . اقای مشایی ادمی برای همه فصول نیست امده تا تابستان گرم را به زمستانی یخ زده از بهت و شکه از حرکت های ضد ولایتی او و سکوت پر معنی و لج بازی های احمدی نژاد مبدل سازد.

 اقای رانت خوار که لیست اخیتاراتش از کاغذ A4 بیرون می زند و باید ضمیمه کرد  جز یک درویش گم راه چیزی نیست ؟؟؟

 اقای مشایی انقدر فتنه ات به روز و جدید است که ترسی از تجمعات سبز های بیچاره نداریم . ان زمان یقین داشتیم که میر حسین ابله و کروبی لمپن اتشی برای سوزاندن ندارند ولی تو اتش افروز بستر انقلاب هستی در قلب پاستور خیانت رو شده است .

دلم قرص است وقتی حضرت پیامبر در سنین کم عزیزانش را از دست داد و بدون پدر و مادر به حیات خود ادامه داد خداوند بزرگترین مرد عالم را با سختی و غم پروراند تا در اوج روز های سخت نظری به تاریخ اندازد و سختی راه دیروز را دیده و به اینده امیدوار شود . امروز انقلاب هم همین طور است مشایی که هیچ ما نخست وزیر و فرمانده کل قوای منحرف و منافق داشتیم و لی لیکن وفقیه هم داشتیم اقا هم داشتیم و داریم . ما پشتیبان ولایت بودیم و مملکت را از گردنه های گوناگون عبور دادیم تا اسیبی به ان نرسد .


 اقای مشایی عاقبت که می خواهی مملکت را فتح کنی گیرم که می خواهی همه جا را جزو باند خود در اوردی ولی بی چاره مفلوک مملکت صاحب دارد به خیال خام خود که می خواهی برای نظام دشمن شوی ما به راحتی زیر چرخ انقلاب طوری لهت می کنیم که گوشت و پوست و نام و اعتبارت هم فراموش شود . از بنی صدر که بیشتر نیستی از خاتمی و میر حسین و کروبی که قوی تر نیستی بابا از هاشمی که بابا تجریه تر نیستی ببین و اگاه باش ما اقا داریم ما کلی جوان داریم که اماده شهدات اند . این را به نزدیکان و ارابابانت در تلاویو بگو ... مشایی  مرگ سیاست با خفت را برنگزین که دنیا پر از لاشه های بد بوست ....


ناجا در منامه باشد

ورزشگاه ازادی . نه این ورزشگاه ازاد نیست . این جا فقط وقت گذرانی آزاد است . بحرین در خون است . ما در ازادی هستیم  بحرین کشته می شود ما ازادی هستیم  ال خلیفه و ال سعود با مردم بحرین می جنگند ما با ال سعود بازی می کنیم . آنها شیعه هستند ما ولی استقلالی هستیم . انها خون می دهند بر سر اعتقادشان ما گل می زنیم به گوشه چمالشان .

بیا بزن . اقای پلیس بیا من را بزن من مجرم هستم . من اغتشاش گر  هستم . ولی افراطی هم هستم . باتوم بزن خون فتنه هنوز پاک نشده از روی باتومت . پاک گن بعدا بزن . نمی خواهم خونم با فتنه قاطی شود . من شیعه علی هستم ولی تو سرباز ناجا هستی . تو بحرین را نمی شناسی تو فقط رئیست را می شناسی تو من را دشمن می بینی .

تو در ازادی هستی ولی ازاد نیستی . بحرین کمک می خواهد تو باید منامنه باشی تو باید روی لولوی خراب شده لولو بسازی تو نباید اینجا باشی تو باید بحرین باشی کمک مردم انجا من را نزن ال سعود را بزن من را نزن دشمن را بزن . ناجا بحرین در خون است بسیجی هم در خون نشست  ممنون ناجا که می زنی ولی نامردی می زنی عین فتنه گر می زنی بد تر هم می زنی . یادت باشد که شیعه مظلوم است ان وقت اگر خواستی بزن ...

بسیج چوب دو سر طلا

خدا خیر دهد امام را که بسیج از تفکرات ایشان تراوش کرد و مردم انقلاب کرده را انقلابی نمود . امام در راس امور مردم را قرار د اد و بسیج مردمی شد نیروی مخلص و فدایی انقلاب و ارمان های او. هر جا نیرو های کشوری و لشگری  نیاز به کمک داشتند و هر جا انقلاب در خطر بود بسیج خط شکن است .  بسیج معبر،  باز می کند بسیج نیروی مخلص است برای خدا و برای حزب خدا .

ولی انگار بسیج  برای خیلی ها مزاحم است  دست و پای خیلی ها را می گیرد . زمانی که  نیرو ها نیازمند بسیج باشد یعنی اشوب و اغتشاش برای ان که  نیرو های خود شان کمتر اسیب بیینید بسیج را شیر می کنند و هر وقت که سفره ای پهن است بسیج ان زمان بد است . ولی بسیجی را نه با پول می تواند خرید نه با کتک می توان ترساند . انقلاب در خطر باشد بسیجی سینه سپر می کند و با افتخار کتک خور اسلام می شود این نه تنها خفت نیست بلکه هر لطمه و اسیب مدال افتخار است  بر سینه بسجی چون ارزوی بسیجی شهادت است ولی وقتی از نیرو های خودی کتک می خوری خیلی زور دارد از این نیروی مخلص نه تنها تقدیری نمی شود بلکه در مواقعی هم به جان بسیج می افنتد و جوری می زنند که گویی بسیج از تلاویو امده است .

یادتان می اید شب دوم و سوم درگیری ها  با تجهزیات میلیونی لب جوب می نشستید و بسیجی می رفت با شلوار پارچه ای و کلاه کاسکت خودش چه جور سنگ می خورد ؟ همیشه چشممان بیشتر به سمت ناجا بود تا اغتشاش گران تا یه وقت ما را نزنند . این یعنی عدالت ؟؟؟


               

استادیوم ازادی بازی پرسپولیس و التحاد عربستان . تلویزیون سعودی ، زنده بازی را نشان می دهند فرصت مناسبی است تا اعتراض به ماجرای بحرین به خوبی منعکس شود عده ای حزب اللهی در ورزشگاه حاضر اند  ولی با شدت بسیار  برخورد می شود . ناجا به قصد کشت بسیجی می زد وجدانا نیروی مخلص این چنین زدن دارد ؟ مگر ما مجرمیم به قول حسین قدیانی ای کاش کمی ازادی سران فتنه را داشتیم جوری می زدند که انگار اغتشاش گر خود فروخته ایم. اقا احمدی مقدم خودت روزی بسیجی بودی جرم بسیج چه بود ؟ پایبندی بیشتر به اصول امام؟   روشنی و بصیرت بیشتر ؟ یا گوش به فرمان رهبری ؟ اگر شما حرف های اقا را گوش می کنید بسیجی حرف های اقا را می بلعد و گوشت و پوست خودش می کند .

نا مردی است هم از منافق بخوریم  هم از خودی هر محارب ما را بزند هم  ناجا . یادم نمی رود روز 16 آذر به حضرت اقا توهین می کردند و ناجا به جای برخورد با سبز ها  بسیجی می زد . کمی تامل کنیم که برخورد با این نیرو های مخلص به این سبک درست است  .  کمی با انقلابی ها همراه شویم توقع زیادی نیست ناجا را به جان بسیج نیدازیم  چون بسیجی حرمت دارد ؟ اقای نیرو انتظامی حرمت شکن نباشید !!!

    


اصل اصولگرایی ولایت است

وقتی روح خدا به خدا پیوست راهش مانده بود و ملتی رهرو که تمام مقصد های امامشان را دشت کنند و ایران اسلامی را به  کشوری الگو و بی مانند مبدل سازند . ولی عده ای راه امام را طولانی می دانستند و مدام به دونبال میان بر برای رسیدن زودتر به مقصد  بودند.  بعضی ها به جای  قدم بر پله اول به پله آخر جهش کردند افسوس ، آنها نه تنها خود را کله پا کردند بلکه کشور را هم از حرکت درست و حساب شده باز داشتند. در اوج اختلاف میان مسئولین کشور و صحابه امام، تابعین یعنی کسانی که امام را ندیده بودنند اصل ولایت را راه مبین امام دانستند و پرچم حق را برافراشته و به دور شمع ولایت چرخیدند . نسل سوم انقلاب "حضرت آقا " را برای رهبری در مسیر و خط امام برگزید و هر کس که پشت سر امام خامنه ای قدم در راه سعادت حضرت روح الله نهاد اصول گرا شد .

اصول گرایی خاری در چشم استکبار بود کسانی هم که خود را برتر می دانستند و جامه ی ژنده غرور را پوشیده بودند راه خود را از راه اصلی و اصولی انقلاب جدا کردند . اصول گرایی شد مدال افتخار بر سینه خیلی ها ولی کار به همین جا ختم نمی شود  . اصول گرایی چیزی فراتر از یک اعتقاد است،  اصول گرایی ایمان به ولایت است ایمان هم مدام باید آزمون شود . خدا نکند روزی را که گرد و غبار دنیا گرایی و منم منم  بر روی ایمان  ولایت بنشیند  . اصول گرا بودن تنها ولایت نیست .

اصول گرایی اقتدا به ولایت فقیه است . اصول گرایی به یاد داشتن شهدای شلمچه و طلائیه است اصول گرایی  شجاعت حیدری(ع) است و صبر مجتبی(ع) صفتانه. اصول گرایی خشوع در برابر مقتدا و طغیان  بر زمین ظالم است . اصول گرایی سمعاً و طاعتا است . اصول گرایی ماندن در انقلاب برای انقلاب است . اصول گرایی  خدا را دیدن است نه خود را دیدن . اصول گرایی یعنی گوش به فرمان ولی خویش بودن. اصول گرایی یعنی بانی  دل گرمی جانبازان فداکار و روح شهدا. اصول گرا یعنی در فتنه ها با علی بودن اصول گرایی یعنی 9 دی را خلق کردن اصول گرایی یعنی جان نثاری برای  اعتقاد خویش، اصول گرایی یعنی  غلام کبیری ها، اصول گرایی یعنی خدا گرایی، دین گرایی .

 ولایت شجره ای ایست بی همتا که فاطمه (س) جان نثار می کند . علی خانه نشینی می کند حسین برایش کربلا می آفریند  و مهدی برایش قیام می کند .

اصول گرا ها راه سختی را برگزیدند چون سنجش معرفت شناسی به بزرگی جمل و صفین است . با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر نهروان در پیش روست ...



شورای همکاری قرآن سوزی در خ ل ی ج ع ر ب ی

به گواهی تاریخ، اتحادیه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس متشکل از عربستان، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت، حیات سیاسی خود را مدیون سیاست های آمریکا و به طور کلی غرب است.

سنگ بنای تشکیل کشورهای حاشیه جنوبی خلیج همیشه فارس، با حضور استعمارگران انگلیسی در این منطقه نهاده شده و مهاجرت های ایرانیان به این کشورها(به جز عربستان) در دوره پهلوی اول و دوم نیز در ایجاد رونق اقتصادی آنان اثری فراوان داشته است؛ این بدان معناست که  جز عربستان که عمری کمتر از صدسال دارد، بقیه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در مدتی کمتر از 50 سال گذشته پدیدار شده اند.

از همان زمان تشکیل کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس در حدود چهار دهه قبل، ارائه خدمت و سرویس دهی آنها به کشورهای غربی از خصوصاً آمریکا، انگلستان و رژیم اشغالگر قدس آغاز شد.

هماهنگی با سیاست اخراج فلسطینی ها!

تعداد زیادی از فلسطینی ها و اعراب اخراج شده از سرزمین های اشغالی، در دهه هفتاد میلادی به این کشورها انتقال یافته اند. این عمل اگرچه در ظاهر یک عمل انسان دوستانه است اما در حقیقت با اسکان آنها در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بخشی عمده از فشار سیاسی بین المللی بر رژیم اشغالگر قدس برای بازگرداندن آوارگان فلسطینی، از میان رفت و اشغال سرزمین های مسلمانان برای صهیونیست ها تسهیل شد.

هراس از انقلاب اسلامی  و حمایت از صدام

تحرکات برعلیه ایران اسلامی در میان حکام کشورهای جنوبی خلیج فارس به محض وقوع انقلاب اسلامی ایران آغاز شد که نقطه اوج آن به دوران دفاع مقدس بازمی گردد.

در آن زمان اتحادیه تازه تأسیس کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس(که از سوی آنان با نام کشورهای عرب حاشیه خلیج نامیده می شود) تأسیس شد که تنها خاصیت آن، حمایت از منافع غرب در پشتیبانی از صدام در حمله به ایران اسلامی بود.

صرف هزینه های ده ها میلیاردی به صورت رسمی برای اهدای وام و کمک های بلاعوض به صدام برای تجهیز نیروهای خود، تنها یکی از موارد حمایت این کشورها بود که شامل حال قاتل صدها هزار ایرانی شد.

این در حالی بود که مردم این کشورها همواره رابطه ای نزدیک با ایران و ایرانیان مسلمان داشته و دارند.

عاقبت حمایت از آمریکا، قرآن سوزی شد!

همراهی با سیاست های آمریکا همواره حکام عرب حاشیه خلیج فارس را به ورطه سقوط کشانده است.

نتیجه تجهیز صدام و حمایت از ارتش حزب بعث عراق آن شد که در سال 1990، کشور کویت به اشغال آنها د رآمد و آمریکا در نقش منجی به همراهی بسیاری از کشورهای دیگر وارد منطقه خلیج فارس شد تا اعراب را از خطر صدام  نجات دهد!! نتیجه این امر، باقی ماندن ده ها هزار نیروی آمریکایی در پایگاه های نظامی بود که در کشورهای عربی واقع شده اند. این یکی از بزرگترین سودهای آمریکا بود که حاصل خوش خدمتی مشترک صدام و حکام عرب حاشیه خلیج فارس به آمریکا و غربی ها بود.

نتیجه این سرسپردگی آن شد که هماهنگ با سیاست های آمریکا، واژه دروغین خ ل ی ج ا ل ع ر ب ی به ای خلیج فارس تبلیغ شد.

البته این همه فاجعه نبود.

فاجعه حقیقی زمانی رخ داد که آل سعود و نیروهای اماراتی و بحرین، به بهانه سرکوب شیعیان مظلوم بحرین، اقدام به قرآن سوزی کردند و این می تواند نهایت آرزوی آمریکائیان و صهیونیست ها باشد مه در کشورهای اسلامی به قرآن اهانت و مقدسات اسلامی به بازی گرفته شود.

شاید اکنون نام شورای همکاری قرآن سوزی برازنده ترین نام برای اعضای این شورا باشد، خصوصاً آنکه سکوت آنان در برابر این جنایت، معنایی جز تأیید این عمل شیطانی ندارد.

 

 

سوالات و مجهولاتی چند، در ارتباط با مکتب ایرانی

وقتی صحبت از مکتب ایرانی می شود، دنیایی از سوالات ریز و درشت به ذهن مخاطب هجوم می آورد.

از قدیم شنیده ایم که ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است؛ لذا سوالات را مطرح می کنیم؛ بلکه حضرات مطرح کننده اصطلاح مکتب ایرانی، پاسخی درخور ارائه کنند و با مراجعه به آرای خود دریابند که میزان راست و غلط افکارشان صحیح است یا خیر.

1)      اسلام که همه انسان ها را همانند دانسته مگر آنکه باتقواتر باشند و از آن جهت نزد خداوند متعال محبوب تر،در کجای مکتب ایرانی قرار دارد؟

2)      اگر همین امروز فردی بیاید و مکتبی به نام مکتب عربستانی، لبنانی، افغانستانی، پاکستانی، مصری، تونسی و امثالهم را عرضه کند؛ آیا اصول اسلامی را زیر سوال نبرده است؟

3)      در سال های اولیه اسلام و حکومت سه خلیفه اول، آرام آرام تفکری شکل گرفت که ایرانیان و دیگر تازه مسلمانان را شهروند درجه یک و اعراب را شهروند درجه دو می خواند و حق و حقوق ویژه ای برای اعراب و بعضی اصحاب رسول الله(صلی الله و علیه و آله و سلم) قائل می شد. چه تفاوتی میان این رفتار و  گفتار کسانیکه از مکتب ایرانی دم میزنند، وجوددارد؟

4)      بعضی از اقوام و طوائف،سابقه حضورشان در کشور به زمان های بعد از ورود اسلام باز می گردد. این اقوام در طول تاریخ بارها برای حفظ ایران جانفشانی کرده اند و منطقی نیست که این کار را برای سرزمینی که تازه به آن مهاجرت کرده بودند انجام دهند. نتیجه منطقی اینکه تنها بخاطر اندیشه دینی و اسلامی بوده است که بخشی از جامعه ایران شده اند و چه بسا از دیگر اقوام نیز به ایران اسلامی وفادارتر بوده اند. حالا که صحبت از مکتب ایرانی می شود به گمان شما چه حسی در آنها پدید می آید؟ آیا شما از فعالیت های تجزیه طلبانه گروهک های منحرف در گوشه و کنار کشورمان آگاه نیستید؟ آیا صحبت از مکتب ایرانی، تأمین کننده غذای فکری برای آنها و باعث جذب هوادار بیشتر برایشان نیست؟

5)      یقیناً امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب در موارد متعددی به نقش والای مردم ایران در بیداری اسلامی اشاره کرده اند و حتی امام، مردم را به هنگام انقلاب اسلامی ایران، برتر از مردم زمان رسول خدا(صلی الله و علیه و آله و سلم) دانستند. حال روشن بفرمایید که چرا این دو بزرگوار سخنی از مکتب ایرانی به میان نیاوردند؟ و به جاي آن از اسلام ناب محمدي (ص) سخن گفتند !!!

از این دست سوالات به وفور وجود دارد اما  روش فرار از پاسخگویی در حامیان این به اصطلاح مکتب سبب شده است تا هرگز جوابی از حامیان آن دراین باره شنیده نشود.